The owner of this guestbook has (temporarily) disabled adding new messages.
Message:

2:25pm 06-29-2010
fereshteh
نشانه از نشانه گذار بوجود مياد يعني شرط لازم براي وجود يه نشانه، نشانه گذار است وتا نشانه گذاري نباشه، نشانه هم بوجود نمياد.

اما دليل وجود نشانه حتما حضور نشانه گذار درآن زمان ومكان نيست، در واقعا نشانه توسط نشانه گذار خلق ميشه و بعدخودش يه عينيت مستقل پيدا ميكنه...

وقتي يه جايي ردپاي اسب هست حتما ازاونجا اسب رد شده اما اينكه الان هم اسب (نشانه گذار) حضورداره يا نه معلوم نيست و با عدم حضور نشانه گذار، اون نشانه ديگه ازبين نميره...

من فكرميكنم حضور يا عدم حضور نشانه گذار رو تنها بعد زمان است كه مشخص ميكنه و گرنه اين دوتا يعني نشانه ونشانه گذار در بعد مكان مشتركند. و تنها زمان مشتركشان همان لحظه ي خلق نشانه توسط نشانه گذاراست.

اما يه سوال ....؟

همه ي نشانه ها كه اينچنين ارتباطي با نشانه گذار خود ندارند...البته به نظرمن..! شايدم دارم اشتباه مي كنم...مثلا برخي نشانه هاهستند كه وقتي نشانه گذارشون غايب شه، اون نشانه ها هم ازبين ميروند...

صداي آواز پرندگان نشانه ي حضور خود پرنده ها نيست ؟

اصلا اينها باهم رابطه ي نشانه و نشانه گذار رو دارن؟

اگه دارن اونوقت صداي پرنده ها روفقط با حضور پرنده ها داريم...

نه فكر كنم اشتباه فهميدن، شايد شرط لازم براي وجود رابطه ي نشانه ونشانه گذار فقط ايجاد نشانه يا يك اثر در بعد مكان باشه كه بشه بعدها هم با عدم حضور نشانه گذار، نشانه روداشت...
2:24pm 06-29-2010
Hashtaad
شعر جایگاه غیاب نشانه هاست
نثر جایگاه حضورنشانه ها
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی چی؟
نشانه نشانه گذار
رد پای اسب یک نشانه است و اسب نشانه گذار در نشانه مثلن رد پای اسب نشانه گذار حضور نداره ............................... لطفن
5:03pm 06-06-2010
یونس معروف نژاد
سلام.
من از همکاری با شما خرسند خواهم بود.
با سپاس از شما
8:57pm 05-23-2010
سعید دارایی
مهرداد عزيزم خدا مي داند كه چقدر ذوق زده شدم از ديدن اين سايت ارزشمند كه در محاصره ي اين همه حصار ، چشم اندازي است رو به كوهها و آسمان هايي كه دوست مي دارم . از تو چه پنهان مدت هاست كه كلمات براي من فقط انگشتاني بوده اند فشرده تا ته حلق براي بالا آوردن همه چيز . ديگر حتا خون و تكه هاي چركين روان و رگ و پي تاريخ را نيز بالا آورده بودم و قرار بر هيچ تحولي نبود . اوضاع نامرتب اين گستره را كه مي داني . اما حتا اگر از ياد ببرم يا وانمود به از ياد بردن كنم ، هميشه جايي پشت اين ديوارهاي بتن ، درختاني در عشوه اند . مي بينم شان . و اين ديدن را وامدار جسارت توام كه هرگز و هيچ وقت در بالا رفتن از اين كمركش صعب ، كم نياورده اي . متشكرم .
12:21pm 05-22-2010
پرتقال سياه

Website

www.porteghalesiyah.persianblog.ir
سلام
چه جاي خوبي ست هشتاد .و من چه قدر دوست دارم هي شعرها را بخوان ام . هي آلبوم عكس را ورق بزن ام و غرق شوم توي اين همه اتفاق . اين همه هنر ... اين همه ذوق
دست ام را به گرمي روي دست هاي ات مي گذارم عزيز كه حس ات مي كنم به دوستي و يگانه گي
با مهر
9:21pm 05-18-2010
minadorali

Website

www.minayebidal.blogfa.com
سلام
تبریک بابت حضورتان
با امید همکاری
مینا درعلی
1:35pm 05-17-2010
ابوالفضل حسنی
انقدر در بدو ورود اینجا را گرم و سرحال دیدم که هول کردم کجا بنشینم!حرفها و گفت و شنود ها زده شده بود و من دیر رسیده بودم باینهمه من احساس می کنم که نوع دستگاهی که ضییایی در ذهن و روانش جا گذاشته و تربیت کرده است بیش از انکه با زبان کنشی شعری بر قرار کند کنشی شطی بر گزار می کند در متونی که من اینجا خواندم وزنه ی شعر سبک و هوای شط بیش از اندازه نگهداشته شده است! لذا متن در نمایی از مه الودگی که نتیجه" تنافراضا فات" تعلیقات مصنوع" و" ابهامات پیچیده" که جانب شعر را کم می گیردو بیشتر پا در رکاب معما می گذارد فرو می رودبه دید من این "شعراستان" نیست بل شعر-شط است که بازهم کماکان انرژی شعری زبان به نفع کارکرد شطی اش تقلیل یافته و انتزاع و تاریک زدگی سراسر متن را فرو می پوشاند